x466
x466
امروز با دیدن پلاک اسم نوشته دوستم از پلاک اسم نوشته خودم بدم اومد و این ُ با جناب عشق درمیون گذاشتم که بدم اومده ازش و میخوام با گردنبد مرغ آمین تعویض کنم بهش گفتم تو هم قبول کن گفت نه نمیخواد اینکار رو کنی من مطمعنم دوسش داری خودم بهت پول میدم برو بخرش که منم براش قسم جون مامانمو خوردم تا باور کرد که دیگه پلاکم ُ دوسش ندارم و این شد که با مامانم رفتم و گردنبدم با گردنبد مرغ آمین رو عوض کردم و مامانم بهم گفت ی گشواره انتخاب کنم که برام بگیره گفتم نمیخوام فردا جناب عشق که شوهرت شد بگه هیچ طلایی بهت آویزون نبود گفتم بابا این حرفت چیه اون بدبخت اینجور آدمی نیست گفت اشکال نداره انتخاب کن برات بگیرم گفتم مگه پول داری گفت ی پس اندازی دارم منم ظریف ترین و ارزون ترین گوشواره رو انتخاب کردم البته خوشکلم هست و این شد که اینجانب صاحب ی گردنبد مرغ آمین و ی جفت گوشواره شدم ی حلقه هم از قبل داشتم که جناب عشق برام خریده بود . خلاصه طلا داریم بیا ُ ببین . ی وقت نَدوزنم خوبه : )
.
.
آهان اینو نگفتم اومدیم خونه به مامانم میگم چطور وقتی اون دو تا دخترت خواستن ازدواج کنن برات مهم نبود که طلا دارن یا ندارن و اینکه خانواده شوهرشون قراره چی بگن برگشته بهم میگه که تو خودت ُ با اون دو تا مقایسه میکنی اونا و انتخاباشون کجا تو و انتخاب کجا . میگم مامان شوهرمم قد خودم دوست داری میگه شک نکن عزیزتر از خودت میشه برام .حسودیم شد :)